دنیا مووی

فردی دفتر ازدواج و طلاق دارد و مشاوره خانواده هم هست. برادرش در خارج از کشور مجری شبکه‌های معاند شده و همین مسأله برای او مشکلات زیادی فراهم ساخته، به توصیه یکی از دوستانش برای اینکه جو متشنج کمی آرام شود و او کمی از حاشیه دور بماند راهی مسافرت می‌شود و در مسیر به خانم جوانی آشنا می‌شود.

مردی که ماهی را دوست داشت بازگشته است. دختری که بهروز را دوست دارد باز می گردد… مرده گان زنده می شوند…

نیلوفر، دختری که به همراه نامزدش بهرام طی سه روز به آب و آتش می‌زند تا تنها برادرش سعید را از اعدام نجات دهد، آنها قصد فراهم کردن 100 میلیون پول نقد را دارند در حالی که فقط 30 میلیون آن را تهیه کرده‌اند، از طرفی موسی که در اصطبلی مشغول کار و مسابقات زیرزمینیست می‌خواهد مبلغی را برای کمک به نیلوفر تهیه کند و دوستش سعید را نجات دهد، اما این تلاش شکل دیگری به خودش گرفته و منتهی به انتهای خیابان هشتم می‌شود!

فردا مراسم عقد سمیرا است و بهار و پریسا با هیجان خرید می کنند. اما شب یکی زنگ می زند و می گوید عروس مرده و عروسی تعطیل شده است. هر دو شوکه شده اند و باورشان نمی شود...

«کادون» مضمونی اجتماعی دارد و با محوریت معضلات فضای مجازی، زندگی چند خانواده و مشکلات آنان را روایت می‌کند...

داستان مردی را روایت می‌ کند که در برقراری ارتباط با آدم‌ ها دچار مشکل است و در عوض تعامل بسیار خوبی با حیوانات دارد. او سال‌ ها دور از ایران زندگی کرده و حالا که بازگشته احساس می‌کند هیچ‌ یک از مردم را نمی‌ شناسد.

داستان زری که به دلیل درد شدید شکم به همراه همسرش به بیمارستان می رود. زری با استفاده از کارت سلامت دوستش به دلیل تاریخ مصرف گذشته او، آپاندکتومی می کند اما کارکنان بیمارستان به او مشکوک می شوند.

فیلم طلاخون داستانی درباره دختری در آستانه‌ی مسابقات سرنوشت‌ساز کشوری تکواندو متوجه راز سر به مهری می‌شود که زندگی او را دگرگون می‌کند. او هم‌خانه با قاتلی است که با او پیوند خونی دارد. تلاش این دختر 9 ساله در میان انبوهی از مشکلات ناشی از اعتیاد و فقر دست‌مایه‌ی ورود به پرونده‌ای جنایی می‌شود.

پس از آنکه یک مخترع بازی به نام ماپان، برای نجات سرزمین بازیوو از چنگ سیلوس خبیث به دنبال فردی از سیاره زمین می‌گردد، در نهایت پسری بی دست و پا به نام ژوبین را انتخاب می‌کند. اما ژوبین به نظر چندان مناسب این عملیات نیست و…

پس از مرگ مادر، فرزندان او به خانه اش می آیند و از طریق پرستار مادر متوجه می شوند که وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند. فرزندان بر سر عمل به وصیت دچار اختلافاتی می شوند...