عرفان، مردی بی گناه با یک زندگی معمولی، به عنوان شیطانی که توسط محاکمه های رسانه ای تجسم یافته است، به تصویر کشیده می شود. آیا برای یک مرد متهم به تروریسم سفری به زندگی عادی وجود دارد؟ آیا عرفان بیش از آنچه به چشم می آید وجود دارد؟
مهندس جوانی از طرف هیئت مدیره شرکت محل کارش، همراه زن باردار خود عازم یک مأموریت کاری در ایروان میشود. به تدریج روزهای آفتابی این زوج، جای خود را به روزهای تیره میدهد. حوادثی در راه است...
پیتر پارکر با بازی تام هالند به دنبال وقایع دور از خانه به قتل میستریو با بازی جیک جیلنهال متهم است و هویت محرمانهاش توسط جی. جونا جیمسون با بازی جی.کی. سیمونز در روزنامه دیلی باگل فاش شده است. پیتر پارکر برای طلب یاری نزد دکتر استرنج با بازی بندیکت کامبربچ میرود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او مرد عنکبوتی است و میستریو را از بین برده...
ژاکوب استور، ناخدای کشتی، در یک کافه با یکی از دوستانش شرط بندی می کند که با اولین زنی که وارد آن مکان می شود ازدواج کند. در همین حین، لیزی وارد می شود...
داستان دو نصاب ماهواره است که یکی مدعی حضور در جنگ است و دیگری مهندس مخابرات بیکاری است که از ناچاری روی پشتبام خانهها ماهواره نصب میکنند. در جریان نصب ماهواره برای این دو شخصیت در شهر بزرگ تهران اتفاقات جدیدی میافتد.
اپیزود اول: زن و شوهری پس از سالها همدیگر را میبینند. اپیزود دوم: مردی پس از سالها یاد عشق قدیمی اش میافتد. اپیزود سوم: زنی تصمیم میگیرد پس از مرگ شوهرش، کار او را ادامه دهد.
این فیلم داستان کافی شاپی را روایت می کند که مشتریان ثابتی دارد و این کافی شاپ توسط مرد جوانی اداره می شود. با ورود یک زن جوان به این کافی شاپ دنج و آرام همه چیز دستخوش تغییر می شود...
زوجی که اخیراً ازدواج کردهاند، در خلال آشفتگیهای شخصی با پویاییهای درونی روابط یک زوج مواجه میشوند. آیا عشق برای این زوج غالب خواهد شد یا قرار است عشق آنها برای همیشه شکنجه شود؟
وقتی رضا دوست داشتنی بالاخره به عنوان عکاس روزنامه مشغول به کار شد، فقط یک مشکل وجود دارد. او خیلی دیر به نتیجه رسید و زنی که قصد ازدواج با او را داشت، رویا، اکنون با مسعود نامزد کرده است. نه کسی که اجازه دهد کمی لاغر شود.