دنیا مووی

سال 1958. «مایکل کورلئونه» درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» به ارث برده است …

«دون ویتو کورلئونه» یکی از رؤسای پرقدرت مافیاست که به خاطر کمک هایش به مهاجران ایتالیایی در نیویورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ویتو»، جای او را پسر کوچک خانواده، «مایکل»، می گیرد که پیش از این علاقه ای به فعالیت های غیرقانونی خانواده اش نداشته است. «مایکل» خیلی زود با یک سری قتل و کشتار و پس از تصفیه ی خرده حساب های قدیمی، پدرخوانده ی جدید می شود .

اسکوبی دو و گروهش بعداز یک دوره استراحت ، اکنون درگیر یک موضوع دیگر می‌شوند و باید به جزیره‌ای که آلوده به زامبی است بروند و درباره‌اش تحقیق کنند.

یک روزنامه‌ نگار مشهور، که شغل پر دردسری دارد و زندگی شخصی‌اش را می‌کند، با یک تصادف رانندگی مرموز زندگی‌اش را به هم می ریزد.

رستاخیزها به ۲۰ سال پس از رویدادهای انقلاب‌های ماتریکس می‌رود و زندگی به‌ظاهر عادی نئو با بازی کیانو ریوز به عنوان توماس ای. اندرسون در سان فرانسیسکو را به تصویر می‌کشد، جایی که یک تراپیست برای او قرص‌های آبی تجویز کرده است. نئو و ترینیتی با بازی کری-آن ماس یکدیگر را نمی‌شناسند اما مورفیوس با بازی یحیی عبدالمتین دوم قرص قرمز را به نئو پیشنهاد می‌کند و گشوده شدن درهای ذهنش را به دنیای ماتریکس.

داستانی روانشناختی و مبتکرانه، روایتگر بحران دوران بلوغ نوجوان 13 ساله ای به نام «جان» است که در اقدامی نگران کننده، اعضای خانواده خود را داخل حفره ای در دل زمین اسیر می کند؛ اکنون اعضای خانواده تلاش می کنند تا زندگی خود را نجات دهند…

یک مامور ویژه مواد مخدر به نام جیمر بیکر، بعد از اینکه خانواده اش سه میلیون دلار پول در خانه اش پیدا میکنند به خانه باز میگردد و کمی بعد توسط گروه تبهکاری مورد تهدید قرار میگیرد که دو دخترش را میربایند.

داستان درباره کودکی است که به دنبال جایگزینی برای پدر خود می‌گردد. پدر او یک دی‌ جی در شهر نیویورک بوده اما قبل از زبان باز کردن پسرش ناپدید شده است. اوذوقتی که دیگر نمی‌تواند پدرش را پیدا کند، از سر ناامیدی به یک کافه در گوشه و کنار محله پناه میبرد و …

یک بازیکن ستاره‌دار ساعت‌ها قبل از بزرگ‌ترین بازی سال، اعتصاب بازیکنان را به راه می‌اندازد تا برای جبران منصفانه، برابری، و احترام به ورزشکارانی که بدن و سلامتی خود را در خط مدرسه‌شان قرار می‌دهند، مبارزه کند.

نگاهی به زندگی و کار چارلی چاپلین به قول خودش شامل مصاحبه ای عمیق که او با مجله Life در سال 1966 انجام داد.