دانلود سریال جیران

خلاصه سریال :

داستان شش سال از زندگی ناصرالدین شاه چهارمین پادشاه قاجار را به تصویر می کشد. این ماجرا که در دوران پس از مرگ امیرکبیر است؛ داستان آشنایی و عشق شاه با جیران دختر روستایی (خدیجه خانم تجریشی) است. مجموع قسمت‌های این سریال تا حدود ۶ سال از زندگی ناصرالدین شاه و جیران را برای مخاطب به تصویر می‌کشد. پس از آنکه وی به ازدواج شاه درآمد، به سبب چشمان درشتش، شاه نام جیران را برای اون انتخاب کرد.

خلاصه قسمت اول  :

ناصرالدین‌شاه جوان، به تازگی فرمان قتل صدراعظم محبوبش امیرکبیر را صادر کرده و دربار و حرم و دولت و مملکت دستخوش تحولات مهمی شده‌اند. در همین زمان و در روستای کوهسار تجریش، خدیجه دختر محمدعلی نجار، عشق شورانگیز جوانی به نام سیاوش را در سینه پنهان کرده است.

خلاصه قسمت دوم :

مهدعلیا که نگرانِ پریشان حالی شاه است، به دنبال تدبیری است تا روحیه از دست رفته‌اش را برگرداند. سفر سیاوش به پنج سنگ طولانی می‌شود و شاه گروهی را به کوهسار روانه می‌کند. به خانه محمد علی نجار…

خلاصه قسمت سوم :

فرستادگان شاه با هدایا و پیشکشی به کوهسار می‌آیند. خبر در آبادی می‌پیچد که شاه طالب دختر محمد علی نجار شده است. کوهساری‌ها از شادی سر از پا نمی‌شناسند و با ساز و دهل به خانه محمدعلی می‌روند اما در دل جیران غوغایی به پاست…

خلاصه قسمت چهارم :

سیاوش در بازگشت از پنج سنگ در کاروانسرایی اطراق می‌کند. همزمان کاروانی که سارای گرجی را به تهران می‌برند نیز سر می‌رسد. شب عده‌ای سارق به کاروانسرا حمله می‌کنند. سیاوش، جان سارا را نجات می‌دهد اما خود زخمی می‌شود. جیران بیقرار است. او نمی‌خواهد به دربار شاه برود اما مگر کسی می تواند به درخواست شاه جواب رد بدهد؟!

خلاصه قسمت پنجم :

جیران را به محضر قبله عالم می‌برند، اما شاه این جیران غمگین دلمرده را نمی‌خواهد. پس او را مرخص می‌کند تا روزی که سر صف سلام به نشانه همدلی با شاه، شال سرخ به سر کند. سیاوش می‌رسد اما جیران رفته است! کجا؟ به دربار شاه…

خلاصه قسمت ششم :

سلمان که به وجود سیاوش پی برده کمین می‌کند تا او را دستگیر کند. از طرف دیگر شاه منتظر است تا جیران خلعت سرخ به سر کند اما جیران همچنان طفره می‌رود…

خلاصه قسمت هفتم :

طبق وعده بعد از اینکه جیران خلعت سرخ به سر کرد سیاوش از زندان ازاد می شود. سلمان از او می خواهد به قراول ها بپیوندد. سیاوش نمی پذیرد و اندوهگین و خشمگین از ستمی که به او رفت به کوهسار برمی گردد. در آنجا ننه آشوب می گوید باید برگردد به کاخ…

خلاصه قسمت هشتم :

صدراعظم برای محکم‌تر کردن جایگاهش به فکر این است که ملک‌زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری کند. سیاوش هم به قراول خانه بر می‌گردد و قرار است جزو ملازمان شاه به شکار بروند. جیران که به این موضوع پی می‌برد نگران می‌شود. آیا سیاوش نقشه‌ای دارد؟

خلاصه قسمت نهم :

جیران که توانسته حرفش را به کرسی بنشاند همراه شاه به اردوی شکار می‌رود، اما او برای شکار نیامده است. بدعت جیران در کاخ ولوله انداخته. عباس میرزا برادر ناتنی شاه، حاکم قم است ولی مادرش، خدیجه چهریقی، سودای پادشاهی پسر را در سر می‌پروراند. اما خواجه روشن کیست و سر در آخور چه کسی دارد؟

خلاصه قسمت دهم :

میرزا آقاخان از مهدعلیا ملک زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری می کند. ملک زاده که همچنان عزادار مرگ امیرکبیر است با مادر مخالفت می کند. تاجی به ملک زاده توصیه می کند تا از جیران بخواهد کمکش کند و شاه را ترغیب کند تا به میرزا آقاخان جواب رد بدهد، اما مگر به راحتی می توان سد راه مهدعلیا شد؟

خلاصه قسمت یازدهم :

ملک‌زاده نمی‌تواند به راحتی حضور در مراسم خواستگاری را بپذیرد. مهدعلیا نیز تمرد دختر را تاب نمی‌آورد و خشم او دامن جیران را نیز می‌گیرد. در حالیکه شاه با بحران زن‌ها در حرمسرا مواجه است، ننه آشوب اسراری را برای سیاوش افشا می‌کند…

خلاصه قسمت دوازدهم :

صدراعظم برای راضی کردن ملک‌زاده نقشه‌ای دارد که توسط تاجی باید اجرا شود، اما تاجی از صدراعظم چه امتیازی می‌خواهد؟

خلاصه قسمت سیزدهم :

سر انجام روز جشن عروسی می‌رسد و این مراسم فرصتی است تا صدراعظم نقشه‌اش را برای انتخاب ولیعهد عملی کند. از طرف دیگر مسابقه کشتی برای انتخاب پهلوان تبدیل به رقابتی فراتر از کشتی می‌شود و عرصه‌ای که سیاوش و شاه مواجه شوند…

خلاصه قسمت چهاردهم :

حضور بی اجازه خدیجه چهریقی و پسرش عباس میرزا در مراسم جشن عروسی ملک زاده آشوب به پا می کند. شاه از این گستاخی بی تاب است و جیران که هنوز زیر و بم توطئه های پنهان و آشکار دربار را نمی داند پذیرای خدیجه می شود.

خلاصه قسمت پانزدهم :

مهدعلیا که می‌بیند شاه از دست جیران خشمگین است، فرصت را مناسب می یابد که سارای گرجی را همراه شاه به سیاحت و شکار روانه کند. خواجه روشن اما از سارا خواسته ای دیگر دارد و حالا جیران است که باید انتخاب کند…

خلاصه قسمت شانزدهم :

جیران مسیرش را از سیاوش جدا می‌کند و رهسپار اردوی شکار می‌شود. شب سارای گرجی را به چادر شاه روانه می‌کنند. اینک زمان مناسبی است تا نقشه خواجه روشن اجرا شود اما…

خلاصه قسمت هفدهم :

جیران در بستر بیماری و شاه بی قرار است. خطر از بیخ گوش شاه گذشته اما اگر نقشه دشمنان به ثمر می‌رسید تکلیف سلطنت چه می‌شد؟ میرزا آقاخان فرصت را مناسب می‌بیند تا با تحریک ریش سفیدان ایل قاجار، شاه را وادار کند که ولیعهدی معین پسر تاجی را اعلام نماید اما اتفاق غیرمنتظره ای رخ می‌دهد…

خلاصه قسمت هجدهم :

تصمیم شاه در تاخیر اعلام جانشین و ولیعهد غوغا به پا می‌کند. کفایت خاتون به دنبال راهی است تا از اجرای حکم قتل خدیجه چهریقی و عباس میرزا پیشگیری کند و آیا خواجه روشن از دامی که خود گسترده بود رهایی می یابد؟

خلاصه قسمت نوزدهم :

ملک زاده روزهای تلخی را در خانه میرزاکاظم سپری می‌کند. گلین عزادار فرزند است و حالا فکر می‌کند قاتل بچه‌اش باید جایی بین در و دیوارهای حرمسرا باشد و کوچول خان برای اینکه در کاخ بماند نقشه خطرناکی می‌کشد…

خلاصه قسمت بیستم :

زنان شاه به اعتراض بست نشسته‌اند، باید این دختر روستایی را که دل از شاه برده سر جایش بنشانند، جیران از سیاوش یاری می‌طلبد و نگاه سیاوش به نگاهی آشنا گره می‌خورد…

خلاصه قسمت بیست و یکم :

سیاوش در بزنگاه زندگی باید تصمیم دشواری بگیرد و قدم در راهی پر خطر بگذارد…

خلاصه قسمت بیست و دوم :

چه اسراری در هزارتوی پیچ در پیچ حرمسرا است که سیاوش و جیران را چون تار عنکبوت گرفتار کرده؟ آیا انها از این دام رهایی خواهند یافت…؟

خلاصه قسمت بیست و سوم :

در کشاکش عاطفه و عشق جیران در کدام سو خواهد ایستاد؟